اگر چند سال پیش میپرسیدند که به نظر تو مهمترین دستاوردهای بشر کدام هستند، یک لیست کوتاه شامل سه مورد داشتم که رو میکردم. «موسیقی»، «ریاضیات» و «قصه». چند وقتی هست که موضوع در ذهنم بسط پیدا کرده. و فکر میکنم این سه مورد کافی نیستند. باید دو مورد دیگر هم به لیست اضافه بشوند. نه این که در ذهنم تعریف روشنی از اینکه اصلاً این لیست چه مفهومی دارد داشته باشم. موضوع این است که اهمیت مواردی که میخواهم اضافه کنم آنقدر برایم برجسته شده که تصور میکنم چیزی از سهتای قبل کم ندارند. دو مورد تازه «زبان» و «نوشتار» هستند. بنابرین فهرست جدیدم اینها هستند:
- موسیقی
- ریاضیات
- قصه
- زبان
- نوشتار
اول اینکه گاهی به این فکر میکنم که آیا باید ترتیبی برایشان تصور کنم یا نه. حتی اوقاتی که به نظرم وجود ترتیب مهم میشود هم فکرم به جایی نمیرسد، که این اولویتبندی چطور باید مشخص شود.
دوم اینکه پیش آمده به این فکر کنم که شاید باید «زبان» و «نوشتار» و «قصه» را در یک عنوان ادغام کنم و دوباره فهرستم را سه موردی کنم. بعد میبینم که «قصه» فارغ از «نوشتار» هم هویت دارد. از طرفی «زبان» لزومی ندارد «قصه» بگوید که اهمیت پیدا کند. از طرف دیگر «نوشتار» در تعریف شخصی من در این فهرست، شامل نوشتار غیر متنی (موسیقی و…) و همینطور تصویر هم میشود. به همین خاطر راه درستی برای ادغام پیدا نکردهام.
اولِ این یادداشت نوشتهام «اگر میپرسیدند». گاهی انگار دلم میخواهد کسی چیزی را بپرسد. شاید چون جای چیزی که میخواهم بگویم را پیدا نمیکنم. مثلاً نمیدانم کجا این فهرست استفاده پیدا میکند. انگار میخواهم زحمت ربط دادن این موضوع به گفتگو را گردن کسی که سوال میپرسد بیاندازم. هر چند گفتگو درباره این شکل موضوعات لذتبخشتر از مونولوگ است؛ ولی اینطور مواقع، چاردیواری این وبلاگ شخصی میشود راهِ دلچسبِ بیرون رفتن از بنبستی که شوقِ صحبت در مورد این فهرست است.
بهتاش داورپناه | غرب تهران | مرداد ۱۴۰۳
دیدگاهتان را بنویسید