از وقتی که یادم میآید همیشه مدادها و بعد خودکارها و بعد قلمهای دیگری که برای نوشتن ازشان استفاده میکردم قبل از رسیدن به نیمه گم میشدند. یا خراب میشدند. یا هر اتفاق دیگری که جلوی ادامهی کار را میگرفت. همیشه وقتی یک مداد که خیلی کوچک شده یا یک خودکار که دارد تمام میشود را دست کسی میدیدم، به نظرم پدیدهی غریبی را دیدهبودم.
از یکی دو سال پیش به خاطر ضرورتهای کاری حجم نوشتنم روی کاغذ بالا رفت. چون فرمهای کاری را با چاپگر خانگی چاپ میکردم، خطوط و متنها سیاه بودند و تصمیم گرفتم من با آبی بنویسم. در حالت عادی فقط از قلم سیاه استفاده میکنم. بعد از امتحان کردن چند مارک و مدل مختلف رسیدم به این خودکاری که الان استفاده میکنم. برخلاف قیمتش که ارزان است، برای من بسیار مدل کارآمدیست.
چند وقت پیش متوجه شدم که خودکارم از نیمه رد شده و دارد به سمت تمام شدن میرود. بعد چند دهه زندگی به نظرم اتفاق عجیبی آمد. اینطور که معلوم است من هم قرار است یک روز یک خودکار را تمام کنم. از وقتی متوجه شدم، نگرانم که نکند این را هم قبل تمام شدن گم کنم یا اتفاق دیگری برایش بیوفتد.
دیدگاهتان را بنویسید